مقدمه
مقدمه
- چهارشنبه, مهر 15 1394
- بازدید: 7354
مقدمه
عبادت و پرستش ، ريشه در اعماق جان و فطرت (2) انسان دارد و فطرى بودن پرستش پاسخى است درمان بخش به نياز و خواست بشر؛ زيرا كه در يك بررسى كوتاه در مى يابيم كه ميان دستگاه تكوين و تشريع ، هماهنگى ويژه اى وجود دارد و اين دو مكمل يكديگرند.
آنچه در شرع آمده و شارع مقدس آن را بيان نموده ، حتما ريشه در فطرت انسانها دارد. به عبارت ديگر با توجه به اينكه از خداى حكيم كار عبث و بيهوده سر نمى زند، فرمانى كه براى انسان صادر مى كند اين طور نيست كه مثلا در فرمان تكوينى بگويد: انجام بده و در فرمان تشريعى بگويد انجام نده . (3) لذا مى بينيم بنا به فرموده قرآن و احاديث متعدد، در زمينه فطرى بودن دين و پرستش و مطابق تحقيق و بررسى دانشمندان روان شناس ، در نهاد آدمى نيروى بسيار مرموزى وجود دارد كه ناخود آگاه او را به سوى خدا جويى و پرستش سوق مى دهد. مكانيسم سرشت آدمى به مصداق آيه نفخت فيه من روحى چنان ساخته و پرداخته شده است كه اگر انسانى داراى فطرتى پاك و سالم و دست نخورده باشد، ناخود آگاه به سوى خدا حركت مى كند و در برابر عظمت كبريايى اش سر تعظيم فرود مى آورد.
فطرت پرستش ، چيزى آموختنى و اكتسابى نيست ، زيرا هر يك از انسانها حتى اگر خداى يكتا را نيز پرستشگر نباشند بطور ناخواسته بالاخره به نوعى پرستش و مذهب روى آورده و سعادت خود را در سايه آن جستجو كرده اند. هر چند كه اين گونه پرستش انحراف از فطرت پاك آدميان است . مرحوم استاد علامه طباطبايى در تفسير مشهور خود، الميزان ، ج 1، در اين باره مى فرمايد:
وقتى كه فطرت از سيطره عوامل انحرافى سالم بماند خود به خود، بر نيازمندى خود به هدايت نوع سوم وحى قرآن گواهى مى دهد و نفس انسان از طريق فطرت ، وجود غايبى كه سلسله علل به او ختم مى شود، بدون فايده آفريده نشده اند، فطرت آدمى نيز بى جهت در آدمى اعاده نگشته است و اين فطرت همان است كه ما را به سوى توحيد نبوت معاد راهبرى مى كند و اين سه ، خود از اصول دينند كه انسان از طريق فطرت بدآنها اذعان دارد.
بنابراين ، با توجه به مطالب فوق و اينكه ريشه همه اعتقادات و برنامه هاى عملى اسلام در درون انسانها نهفته است ، نماز نيز كه در تعاليم اسلامى از آن به عنوان ستون دين ياد شده است ، در نهاد پاك هر انسانى وجود داشته و از فطرت پاك او سرچشمه مى گيرد.