امام رضا عليه السلام :لَيسَ مِن دَواءٍ اِلاّ و َهُوَ يُهيجُ داءً؛دارويى نيست مگر اين كه بيمارى ديگرى را تحريك مى كند.كافي (ط - الإسلامية) ج‏8، ص 273 ، ح409 * * امام رضا عليه السلام :لَيسَ مِن دَواءٍ اِلاّ و َهُوَ يُهيجُ داءً؛دارويى نيست مگر اين كه بيمارى ديگرى را تحريك مى كند.كافي (ط - الإسلامية) ج‏8، ص 273 ، ح409 * * امام رضا عليه السلام :اِثنانِ عَليلانِ أَبَدا : صَحيحٌ مُحتَمٍ و َعَليلٌ مُخَلِّط؛دوگروه هميشه مريضند، سالمى كه پرهيز میكند و مريضى كه پرهيز نمیكند. فقه الرضا ص 340 *

بخش دوم : غذاشناسى اسلام

بخش دوم : غذاشناسى اسلام

بخش دوم : غذاشناسى اسلام 
در اين بخش از خوردنيها و آشاميدنيها، بحث مى شود:
گوشت  
درباره اينكه انسان ، گوشتخوار يا علفخوار است ؛ بين غذا شناسان و دانشمندان اختلاف است ، بعضى گوشت را براى انسان حرام مى دانند، و با دلائلى آنرا يك سم كشنده معرفى مى كنند، و مى گويند:
ما انسانها بايد از عوائد و فوائد حيوانات مانند شير گاو و تخم مرغ استفاده كنيم ، نه از لاشه و گوشت آنها.
در برابر اين گروه ، عده اى گوشت را براى انسان ، يك غذاى لازم و ضروريمى دانند و مى گويند انسان گوشت خوار است .
البته كسانى كه گوشت را براى انسان يك غذاى لازم و ضرورى مى دانند مى گويند زياده روى در خوردن آن جايز نيست .
اسلام گوشت را جزء غذاى انسان مى داند. ولى همان اندازه كه براى آن ارزش اهميت قائل است زياد خوردن آنرا تجويز نمى كند. بلكه زياد خوردن گوشت را مكروه و ناپسند مى داند.
امام صادق (ع ) مى فرمايد:
((اذا ضعف المسلم فليا كل اللحم و اللبن فان الله تعالى جعف القوة فيهما))(105)
هر وقت شخصى از نظر قواى جسمى ضعيف شد گوشت و شير بخورد زيرا خداوند قوت و نيرو را در اين دو قرار داده است .
گوشت يكى از ذخائر بزرگ غذايى بشمار مى رود. اين ماده داراى مواد ((پروتيد)) مى باشد كه بعد از پختن ، نسبت مواد مزبور از بيست در صد تجاور مى كند. مواد پروتيدى (106) در زندگانى اشخاص ضرورى و داراى عمل حياتى مى باشد، به اين معنى كه عناصر زنده سلولهاى بدن را تشكيل مى دهد، يك غذاى متناسب و متعادل آن است كه براى هر كيلوگرم وزن بدن داراى يك گرم ماده پروتيدى بوده و مخصوصا دو پنجم از ماده مزبور از نوع حيوانى باشد زيرا، پروتيد، تنها ماده حيوانى است كه موجب تشكيل موادى به نام موادى حافظ سلولهاى بدن ما بخصوص سلولهاى كبدى مى گردد.
((مدتى گوشت را در زمره مواد غير لازم و احيانا مضر محسوب مى داشتند كه تا آنكه پس از مطالعات و مباحثات طولانى ثابت شد كه گوشت در رژيم بيماران داراى خواص گرانبها و قابل توجهى است .
بطوريكه مى دانيم مواد موجود در گوشت مانند مواد پروتيدى براى ادامه زندگى ضرورى مى باشد. نهايت آنكه مقدار آن نزد اشخاص نسبت به وضعيت جسمانى و نوع شغل فرق مى كند.
مقدار گوشت براى اشخاص مسن و روماتيسمى و لنفاوى مزاج و مبتلايان به نقرس و همچنين براى مبتلايان به بيماريهاى كليه و مبتلايان به فشار خون بايد تقليل يابد و در صورت لزوم از استعمال آن خوددارى شود.
100
مبتلايان به بيماريهاى هاضمه گوشت را خوب تحمل مى نمايند مشروط بر آنكه نكات زير رعايت شود.
1 - گوشت مصرفى گاو، گوساله ؛ گوسفند و مرغ بايد تازه باشد.
2 - چربى گوشت كاملا جدا شده نبايد چربى ديگرى هم به آن اضافه شود.
3 - استعمال گوشتهايى كه چرب هستند بايد غدقن شود مانند گوشت خوك حتى قسمت هاى بدون چربى آنها. استعمال گوشت هاى چرب ديگر مانند گوشت غاز، مرغابى ، و كبوتر در بيماريهاى كبدى و دستگاه گوارش ‍ مضر است ))(107)
گوشت خوارى 
روش گوشتخوارى به اين معنى كه انسان نيز مانند درندگان هميشه گوشت بخورد در اسلام نهى شده است .
شخصى در اين مورد نقل مى كند كه نزد امام صادق (ع ) بودم :
((فذكر اللحم . فقال : كل يوما بلحم و يوما بلبن و يوما بشى ء آخر))(108)
نامى از گوشت برده شد. آنحضرت فرمود يك روز گوشت بخور؛ روز ديگر شير و روز سوم غذاى ديگرى .
از نظر فقهاى شيعه نيز خوردن گوشت ، سه روز يك بار استحباب دارد فقيه بزرگ مرحوم شهيد اول در كتاب دروس مى گويد:
((انه يستحب فى كل ثلاثة ايام ، و لو دام عليه اسبوعين و نحوها لعلة و فى الصوم فلا باس و يكره اكله فى اليوم مرتين ))(109)
خوردن گوشت در هر سه روز يكمرتبه مستحب است و اگر به واسطه كسالت و بيمارى يا بواسطه گرفتن روزه به خوردن آن هر روز ادامه داه شود ايراد و اشكالى ندارد و دو مرتبه خوردن آن در روز مكروه و ناپسند است .
((آمار نشان داده كه ورم روده در نزد فرانسويان ، انگليسها يا بلژيكها و رومانى ها كه زايد گوشت مى خورند از ساير ممالك است . و بر عكس اين مرض در آلمان و جنوب ايتاليا كمتر ديده ميشود.
طبيبى مى نويسد:
ورم روده را در بين تونسى ها و هنديها نديدم زيرا من در اين مناطق مدتها كار كرده ام و تجربه دارم و علت امر آن است كه مصرف گوشت در بين اين مناطق بطور استثنايى است .
اين پزشك مى گويد:
من تمام مدتى كه در سويس تحصيل نموده و كار كرده ام فقط چهار مورد بيمارى تورم روده را ديده ام و آنها فرزندان قصاب بوده اند، و در اين موضوع عجيبى بود كه نظر مرا بسوى مواد ازت دار در مورد تورم امعاء جلب كرد))(110)
گوشت نپخته (نيمه خام ) 
گوشتهاى نيمه خام هم بجاى منفعت زيانهايى در بر دارد متاسفانه برخى خيال مى كنند كه اگر گوشت كمتر پخته شود بيشتر نيرو و انرژى دارد. و كمتر مواد نيرو بخش آن نابود مى شود، در صورتيكه اين گمان درباره سبزيها بجاست اما در باره گوشت كاملا بى اساس است .
در اين باره از قول امام صادق (ع ) نقل شده :
((قال سالته عن اكل اللحم النى فقال هذا طعام السباع ))(111)
مردى مى گيد از امام ششم (ع ) درباره گوشت نيمه خام سوال كردم . آن حضرت فرمودند اين غذاى درندگان است .
و نيز امام باقر(ع ) از پيامبر((ص )) نقل مى كند:
ان رسول الله (ص ) نهاى ان يوكل اللحم غريضا و قال انما ياكله السباع ))(112)
رسول خدا نهى مى فرمود از خوردن گوشت نيمه خام و مى فرمود: آن غذاى درندگان است .
((دانشمند ديگرى در مورد آپانديسيت و بيمارى عفونت روده بزرگ عقيده دارد كه اين امراض به علت افراد در خوردن گوشت است مخصوصا خام يا نيمه پخته . حالا درك مى كنيد كه چرا ورم روده و مرض آپانديس در شهرهاى بزرگ انگلستان ، هلند، بلژيك و رومانى بسيار است . زيرا در اين شهرها گوشت و تخم مرغ و حبوبات زياد مصرف مى شود و مخصوصا اينكه تازگيها مد شده است كه گوشت را نيمه پخته بخورند، اين گوشت نيم پخته محصول غذايى جديد است كه فعلا در اروپا معمول است . و اين رژيم ، عفونت هاى معده را بيشتر كرده است در زندانها كه گوشت خوارى كمتر است مرض آپانديس بسيار نادر است .در صورتيكه اين امراض در همان شهرى كه زندان در آن واقع است بسيار است ))(113)
گوشتهاى مانده و كهنه 
يكى از خطرناكترين مسموميتها را مى توان در خوردن گوشتهاى مانده و كهنه دانست . درست است كه بعضى غذاهاى ديگر هم انسار را دچار مسموميت غذايى مى كند اما قدرت سمى و سرعت مسموميت هيچكدام به اندازه گوشت نيست .
امام صادق در اين باره مى فرمايد:
((ثلاثة يهدمن البدن و ربما قتلن اكل القديد...))(114)
سه چيز است كه بدن را در هم مى شكنند و گاهى مى كشند گوشت كهنه يكى از سه چيز است .
((در علم ميكروب شناسى ثابت شده است كه به هيچ وجه ميكربها نمى توانند آنطورى كه در بقاياى گوشتى نشو و نما مى كنند در مواد گياهى فعاليت داشته باشند. معده و مدفوع هيچ حيوانى مثل انسانهاى گوشتخوار متعفن نيست . و اين بوى زننده كه از مدفوع انسان متصاعد مى شود دليل گنديدن مواد گوشتى در روده هاى آنها است ))(115)
انواع گوشتها 
هر حيوانى داراى گوشت مخصوصى است ، كه از نظر خاصيت و مواد غذايى با گوشتهاى ديگر تفاوت دارد. اسلام با دقت بيشترى خواص ‍ گوشتها را براى ما بيان مى نمايد، يعنى بعضى را حرام و بعضى را مكروه و براى بعضى ترجيح بيشترى قائل شده .
مثلا گوشت حيوانات گوشتخوار را بطور كلى حرام مى داند، گوشت الاغ و استر و اسب را مكروه شمرده و در مقايسه بين گوشت گوسفند و گاو، گوشت گوسفند را بر گاو ترجيح داده و در عوض شير گاو و روغن آن را، بر شير و روغن گوسفند برترى داده است . و فقط گوشت گاو را در يك مورد بعنوان دوا تعريف نموده .
((عن النبى (ص ) لحم البقر بالسلق ينفع من البرص ))(116)
پيغمبر اكرم مى فرمايد:
گوشت گاو با چغندر براى بيمارى پيسى و برص مفيد است .
و امام صادق (ع ) مى فرمايد:
((لحم البقر داء و اسمانها شفاء و البانها دواء))(117)
گوشت گاو بيمارى است و روغن آن شفاء، و شير آن داروى بيمار است .
اسلام گوشت ((دراج ))(118) را سبب تسكين غم و اندوه دانسته و گوشت ((حبارا))(119) را علاج بواسير و گوشت ((قطاة ))(120) براى بيمارى يرقان تجويز فرموده است .
عن النبى (ص ):
((لحم القطاة لليرقان و لحم الحبارى للبواسير و وجع الظهر و لحم الدراج لتسكين الغم و الكرب ))(121)
ماهيها 
ماهيها به دو دسته تقسيم مى شوند. يك قسمت كه بدون پولك هستند گوشت آنها حراماست . ماهيهاى پولك دار حلال گوشت هستند.
از نظر اسلام مصرف زياد گوشت ماهى درست نيست .
امير مومنان على (ع ) در اين باره مى فرمايد:
((لا تدمنوا اكل السمك فانه يذيب الجسد))(122)
بخوردن ماهى ادامه ندهيد كه بدن را لاغر مى كند.
و حتى در بعضى از احايث آمده كه :
((اكل الحيتان يورث السل ))(123)
خوردن ماهى بيمارى سل مى آورد.
گوشت خرگوش نيز از نظر اسلام حرام است .
((گوشت خرگوش داراى مقدارى زيادى پورين است ، و از همين رو هميشه بوى ادرار مى دهد و بسيار خطرناك است ، گوشت پرندگان ، مولد اسيد اوريك زيادترى است ، گوشت پرندگان و گوشت خرگوش باعث غلبه خون مى شوند زيرا حرارت بدن اين حيوان 39 تا 40 درجه است و 2 تا 3 درجه از حرارت بدن انسان بيشتر مى باشد.
ماهيهاى غير پولك دار و خرچگنها از جسد ماهيهاى ديگر تغذيه مى كنند مخصوصا خرچنگها بخوردن جسد انسان علاقه زيادى دارند. گوشت ماهى و خرچنگ در بدن ايجاد كهير مى كند اين كهير نتيجه مسموميت خون است ))(124)
شير 
شير يكى از غذاهاى مقوى و كامل بشمار مى رود. سالم ترين شيرها، شير گاو است كه با مزاج انسان نيز مناسب تر است .
شير مملو از كلسيم است .
كلسيم نمك مخصوصى است كه براى استحكام استخوان هاى بدن ، ناخنها و موها نقش حياتى دارد، بدون كلسيم استخوانهاسست مى شوند، دندانها مى پوسند، ناخنها مى شكنند و مويها مى ريزند.
((وجود كلسيم تنها براى استخوانها، دندانها، و مويها لازم نيست بلكه براى محكم عضلات نيز وجودش نهايت لزوم را دارد. مخصوصا براى عضلات قلب كه دائما در حركت مى باشند))(125)
مردى به امام صادق (ع ) عرض مى كند: استخوانهايم سسست و بدنم ضعيف گشته حضرت فرمود حتما شير بياشام زيرا شير تو را از لاغرى مفرط نجات مى دهد و به استخوانهايت استحكام مى بخشد.
قال له (للصادق ع ) انى اجد الضعف فى بدنى فقال له عليك باللبن فانه ينبت اللحم و يشد العظم ))(126)
اين سخن از امام ششم (ع ) در زمانى كه نامى از كلسيم و خواص آن نبوده البته جنبه اعجاز دارد.
((بدون كلسيم ، قلب خسته و امراض قلبى ايجاد مى شوند، اين امراض ‍ اكنون عامل شماره يك مرگ انسان مى باشند.
بدون كلسيم استخوانهاى ما، سست مى شوند و آهك بدن ما، كم مى گردد. و اكثر مردم به اين بيمارى مبتلا مى باشند. ستون فقراتشان ناقص است ؛ شكستگى زياد در استخوانهاى آنهامخصوصا كشاله ران آنها پيدا مى شود.))(127)
پيامبر اسلام (ص ) مى فرمايد:
((ليس يجزى مكان الطعام و الشراب غير اللبن ))(128)
از خوردنيها و آشاميدنها چيزى جانشين شير نيست .
((بيمارى چيزى جز كمبود نيست و چون شير مانع كمبودى است مانع جميع امراض هم مى باشد.))(129)
پيامبر اكرم در باره زنام حامله توصيه فرموده است كه به آنها شير داده شود كه خوردن شير سبب زياد عقل كودكشان مى گردد.
قال النبى (ص ):
((اسقوا نسائكم الحوامل الالبان . فانها تزيد فى عقل الصبى ))(130)
((خوردن يك ليوان شير همه روزه بطور صبحانه براى زن حامله تقريبا ضرورى است . نوازد براى تامين كلسيم بدن خود احتياج به مقدار زياد كلسيم دارد و بايد آن را مادر از راه تغذيه تامين نمايد))(131)
ناسازگارى شير 
از آنجا كه هر غذايى اثر مخصوص دارد خوردن دو غذا با هم گاهى ايجاد ناراحتى مى كند. كسيكه مى خواهد كنار سفره رنگين نشيند و از غذاهاى متعددى مصر كند بايد تا اندازه اى از خواص هر يك از غذاها اطلاع داشته باشد زيرا در غير اينصورت ممكن است چندى غذاى مخالف هم را بخورد و براى خود ايجاد نگرانى كند مثلا از قديم الايام گفته خورد زيرا مسلم است كه سبب بهم خوردن مزاج ميشود. لذا مى بينيم امام صادق در بعضى موارد به اشخاصى فرموده است بيمارى شما در اثر همراه خوردن دو غذاى ناسازگار است چنانكه مى خوانيم كه شخصى به او عرض كرد:
((انى اكلت لبنا فضرنى . فقال : لا والله ما ضر شيئا قط و لكنك الكته مع غيره فضرك الذى اكلته معه فظننت ان ذلك من اللبن ))(132)
من شير خوردم و مريض شدم ، حضرت فرمودند چنين نيست . تو حتما غذاى ديگرى خورده اى و آن غذا به واسطه ناسازگارى با شير تو را بيمار كرده است .
يكى از بهترين خوردنيها كه با شير سر سازگارى دارد و كليه را نيز نيرو مى بخشد خرما است كه پيامبر اكرم (ص ) در اين مى فرمايد:
((ذانك الاطيبان التمر و اللبن ))(133)
دو چيز گوارايند؛ خرما با شير
عسل 
عسل مرباى طبيعى است ساختمان عسل از اين مزايا بر خوردار است .
1 - عسل نوشابه اى است كه سازندگان آن پيروان غرائزند.
بنابراين اهل تقلب و تزوير نيستند.
2 - مواد اوليه عسل ، از زيباترين و فرح انگيزترين ساخته هاى دست قدرت پروردگار يعنى گلهاى رنگارنگ و خوشبو كه در باغها و لاله زارها مى رويد تهيه مى شود بنابراين مواد اصلى عسل از هواى لطيف بهار، آبهاى چشمه و كوهسار و نور تابناك خورشيد بهره مند شده است .
3 - از مواد اوليه اش كه بگذريم ساختمان طبيعى عسل در برابر امواج پر بركت خورشيد فراهم مى شود زيرا زندگى زنبور عسل بر خلاف موريانه است موريانه ها مى كوشند كه در رطوبت و تاريكى و فضاهاى آلوده زندگى كنند ولى زنبوران عسل مى كوشند تا در ميان باغ باشند در گل و گياه غوطه ور شوند برابر نور و جاهاى خشك بهداشتى لانه و كندو بسازند.
4 - در دنيا غذا و شربتى نيست كه پس از گذشت زمانى نگندد، كپك نزند، كرم نگيرد و خلاصه طعم و بوى و مزه اش تغيير نكند و فاسد نشود ولى عسل اينطور نيست فقط عسل است كه اگر ماهها، سالها و عمرها بماند در هر فضا و مكانى باشد فاسد نمى شود مى گويند زنبور عسل به ساخته خود ماده ضد عفونى دائمى به نام اسيد فرميك مى زند و عسل خود را براى هميشه بيمه مى كند.
در عسل مواد بسيارى وجود دارد كه عمده اش از اين قرار است :
((مواد معدنى :
پتاسيم - آهن - فسفر - يد - منيزيم - سرب - منگنز - آلومينيوم - مس - سولفور - كروميوم - ليتيوم - نيكل - روى - اسميوم - تيتانيم - سديم - مواد آلى - مانيت ها - صمغ - پولن - اسيد - لاكتيك - اسيد فرميك - اسيد ماليك - اسيد تارتاريك - اسيد اگزاليك - اسيد سيتريك - رنگها - روغنهاى معطر - مواد ازته .
مواد تخميرى :
انورتاز - آميلاز - كاتالاز - (پر اكسيداز - ليپاز)
عناصر ديگر عسل :
گلوكز - لولز - ساكارز - صمغ - دكسترين - مواد البومينوئيد - سولفات ها - انورتين - اسيدفريمك - آب
عسل داراى ويتامين هاى شش گانه e-k-d-c-b-a
است برخى قائل به وجود ويتامين pp در عسل مى باشند(134)
در عسل اينهمه مواد لازم براى انسان جمع است و شايد روى همين نظر قرآن درباره آن فرمود:
فيه شفاء الناس (135)
شفاء مردم در عسل است . 
عنوان شفا براى هيچ غذا و آشاميدنى ديگر در قرآن به كار نرفته است .
((در دنيا هيچ غذايى به اندازه عسل نيروهاى كهربايى و تشعشات راديو اكتيو ندارد عسل يك غذاى مفيد براى اطفال است زيرا تمام مايحتاج غذايى را بطور طبيعى دارد قندش براى هر سنى مناسب است و سرشار از قيمتى ترين مواد حياتى است تمام ويتامين ها و فلزات را دارد ويتامين ها و فلزاتى كه در گل پرورش يافته و در دامان خورشيد تربيت شده اند.
عسل غذاى زنده كننده سالخوردگان و مربى خردسالان است عسل داراى 75 درصد مواد قندى ، 5 درصد مواد سفيده ائى و 2 درصد چربى است و از اين رو ثابت ميشود كه عسل يكى از غذاهاى نيرو بخش است .
عسل 13 ميلى گرم فسفر، 4 ميلى گرم كلسيم و 7 ميلى گرم آهن در بر دارد. مقدارى هم مس در عسل وجود دارد اين مواد معدنى بلافاصله وارد جريان خون مى شود، آهن عسل مرض كم خونى و فسفر و كلسيم عسل ، بيماريهاى استخوان و ريه را معالجعه مينمايد))(136)
امير مومنان (ع ) مى فرمايد:
لم يستشف مريض بمثل شربة عسل (137)
هيچ چيز مانند عسل شفاى بيمار نخواهد بود.
روايات بسيارى بطور سر بسته خاصيت عسل را بيان نموده است چنانچه در روايت ديگر است كه شفاء هفتاد بيمارى است و امروز دانشمندان ، مصارف داخلى و خارجى عسل را كه بررسى كرده اند بيشتر از اينها مصرف غذايى و دارويى است داشته است .
البته كلمه هفتاد دلالت بر زيادى و كثرت مى كند نه آنكه فقط عدد مخصوصى را بفهماند.
((در اثر تشعشع خورشيد كه در گلها منعكس ميشود قندهاى آنها اثر عجيبى در رشد و ايجاد نيرو دارند. زيرا قندهاى زنده اى هستند كه با ويتامينهاى e-k-a تواءم بوده و آثارى از ويتامينهاى ث - ب ا - پ پ 5 ميلى گرم ويتامين ب 2 دارند. و نيز داراى الكائيدهاى شفابخشى هستند كه در گلها وجود دارد، و حتى عده اى از دانشمندان حدس وجود هورمون هايى را در عسل زده اند.
دو تن از دانشمندان روسى كشف نموده اند كه عسل داراى تاءثير فوق العاده اى در رشد است و اثر مهمى در حيات انسان دارد و معتقدند كه عسل براى رشد تمام اعضاء بدن مفيد است .
ارزش درمانى عسل فوق العاده اهميت دارد، در درجه اول اسيد فرميك است كه زنبور آن را براى حفظ از فساد به آن علاوه مى كند اين ماده ضد عفونى كننده طبيعى ، ضررى ندارد و ضد روماتيسم است و در عين حال نيروبخش مى باشد قندش يك قند بسيار خوبى است و مقوى قلب است و سبب بهبود وضع فشار مايعات بدن مى شود كمى و زيادى فشار خون را علاج مى كند براى كبد بسيار نافع است و امراض كبد را معالجه مى كند و اغتشاشات كبدى را اصلاح مى نمايد مخصوصا فوائد زيادى در درمان يرقان دارد.
اثر عسل در ريه بسيار جالب است و امراض ريوى را شفا مى دهد خواص ‍ التيام دهنده عسل قابل توجه است در مورد زخم معده و زخم روده اثنى عشر بايستى صبح ناشتا يك قاشق سوپ خورى عسل بخورند و پس ‍ از آن تا يك ساعت هيچ چيز ميل ننمايند عسل بهترين عامل براى زياد و كم شدن قند خون است ، عسل بهترين ضد عفونى كننده مجارى ادرار است ))(138)
يكى از خواص عسل ، جلوگيرى و پيشگيرى از زكام است .
امام هشتم (ع ) به اين خاصيت در ضمن كلمات خود تصريح فرموده اند:
و من اراد ردع الزكام مدة ايام الشتاء فلياكل كل يوم ثلاث لقم من الشهد (139)
هر كس مايل باشد در مدت زمستان گرفتار زكام نشود هر روز سه لقمه از عسل همراه با موم ميل كند.
آب  
بهترين چيزى كه مى توان در تعريف آب نوشت اين است كه بگوئيم آب مايه حيات است .
آب خالص از نظر شيميائى از 33 جسم مختلف درست شده است .
((در حقيقت آب براى ما آنقدر لازم است و اهميت دارد كه اهميت آن مثل وجود آن براى حيواناتى است كه در آب زندگى مى كنند.
120
((ما درباره ماهيان و گياهان دريايى فكر مى كنيم كه داراى دستگاههايى هستند كه در آب زندگى مى كنند و محال است بتوانند در هوا زنده بمانند، ما اعتقاد داريم كه موجود خاكى هستيم و نمى توانيم در زير سطح آب زندگى كنيم . ولى فراموش كرده ايم كه زير پوست بدن خود ما هم موجودات آبى هستند.
ميليونها و ميليارها سلولهاى بدن ما در يك دنياى مايعاتى متغير زندگى مى كنند كه بوسيله دستگاههاى خود كار بطور معجزه آسايى خون و آب بدن ما كنترل و مرتب مى شوند.
با آنكه آب قسمت مهمى از بدن و وجود ما را تشكيل مى دهد شگفت آور نيست كه آب نه تنها براى ما لازم است بلكه ما مى توانيم از آن لذتهاى بى شمارى را بر گيريم ))(140)
در قرآن مجيد آب مايه اصلى حيات و خلفت معرفى شده است .
((و جعلنا من الماء كل شى ء حى ))(141)
هر چيز زنده را از آب آفريديم .
آب نه تنها نقش حيات را دارد بلكه براى بسيار از امراض ، دارويى شفا بخض است .
((ما نمى توانيم چه خاصيتى در آب هست كه تاثيرى قطعى بر بيماران ، اشخاص و حتى اشخاص سالم و تندرست دارد. اما ((پر كنايپ )) مكرر تصديق كرده است كه آب داراى يك قدرت شفا بخش خيلى نيرومندى مى باشد و او يقين دارد كه هزاران اشخاصيكه در چشمه كوچكش به ((وريس هوفن )) در ((باوير)) رفته اند و مى روند نتايج عجيب و قابل تحسينى بدست مى آورند.
گذشته از نتايج نيكويى كه آب به بيماران مى بخشد ديناى آب همچنين دينايى پر از نشاط و شادى است كه در دسترس همه مى باشد و همه مى توانند و از آن بهره ببرند. قواى طبيعى كه در آب وجود دارد هنوز بطور كامل مورد مطالعه و تحقيق قرار نگرفته است ، در سال 1893 ((سيمون باروخ )) اولين كتاب اصلى خود را درباره اين موضوع چاپ كرده و انتشار داد كه عنوان كتاب ((موارد استعمال آب در طب جديد)) بود و در سال 1920 كتاب كوچك ديگرى در اين باره بنام ((ملخص معالجه با آب )) انتشار داد.
از مطالعه اين كتاب به وضوح نتيجه گرفته مى شود كه آب يك عنصر قوى و مهمى در حيات و زندگى ما است و در اين مورد ((سيمون باروخ )) ليستى از خواص آب تهيه كرده است . بعقيده سيمون با روخ آب داراى خواص زير است .
1 - مقوى است 2 - مسكن درد است 3 - نيرو بخش است 4 - مدر است 5 - معرق است 6 - مهوع است 7 - مسهل است 8 - براى نگهدارى منا بوليسم مفيد است 9 - ضد عفونى كننده است 10 - قاطع تب است 11 - خواب آور است 12 - خاصيت بيحس كردن موضعى دارد))(142)
درباره خاصيت شفا بخش آبهاى گرم و سرد و نيز آبهاى گرم معدنى كه با حرارت و گرمى از چشمه هابيرون مى آيد از پيامبر اكرم و ائمه ما رواياتى آمده كه در بعضى بطور كلى عنوان شفا بخش بودن آب را تذكر داده و در بعضى خاصيت دارويى آن را تعيين نموده اند.
على عليه السلام ميفرمايد:
آب سرد حرارت بدن را مى كاهد، و تب را از بين مى برد.
((الماء البارد يطفى ء الحرارة و يصيب به على المحموم ))(143)
در كلام ديگر فرموده است :
((الماء البارد و الماء المغلى ينفع من كل شى ء و لا يضر من شى ء))(144)
آب سرد و آبهاى جوشيده هيچگونه ضررى ندارند، بعلاوه داراى منافعى نيز هستند.
پزشكان امروز پاهاى تب دار را با آب سر مى شويند و بدينوسيله از شدت حرارت مى كاهند و نيز در مواردى كه اسهال شيوع يافته باشد بهترين راه دچار نشدن به اين بيمارى مخصوصا در كودكان خردسال جوشاندن آب و سپس خوردن آن است .
آبتنى و شناورى 
خاصيت آب را نمى توان منحصر به آشاميدن كرد، يكى از جنبه هاى شفا بخشى آب ، آب تنى و بهتر از آن شناورى است .
شايد خود شما شاهد اين تجربه توام با لذت بوده ايد و اگر نبوده ايد از اين به بعد امتحان كنيد.
هرگاه خيلى خسته مى شويد و توانايى كار نداريد، آبتنى كنيد، يا لااقل دوش ‍ آب سرد بگيريد با اين عمل خواهيد كه انرژى از دست رفته را باز خواهيد يافت و حالت نشاط و طرب فوق العاده اى در خودتان احساس خواهيد كرد.
كسى كه شناورى را بلد باشد مى داند كه از لذتهاى اين جهان شناورى و گردش در ميان امواج آبها است شنا در ميان چشمه هايى كه آب نقره گون دارند و از تميزى و صافى برق مى زنند مانند دور شدن از دنياى خاكى و زندگى و زندگى نمودن در دنياى ديگرى كه پر از لطافت و پاكيزگى است ، مى باشد. آب سرد، مقواى اعصاب كوفته است ، و شنا، مخصوصا در آب سرد، خود مقوى ديگرى است زيرا بواسطه حركات دست و پا تنفس ‍ عميقى كه در تواءم با لذت و نشاط است اعصاب و عضلات تمديد نيرو مى كنند.
از خواص مهم آبتنى يا شناورى در آب سرد، عادت كردن بدن به سرما و گرما است .
كسى كه در فصل تابستان در ميان چشمه ها و آبهاى سردشنا مى كند، و بعدا از حرارت و نور خورشيد فروزان بهره مند مى شود بدنش در مقابل تغيير هوا بيمه مى شود و به اين زوديها از گرما و سرما متاثر نمى گردد بلكه يك نوع مصونيت پيدا مى كند كه در فصل زمستان از سرما خوردگيهاى پى در پى راحت و آسوده است .
باز هم بگويم : لذت واقعى ، لذت بدون زيان ، لذتى كه خدا براى بنده اش ‍ آفريده و خلاصه بهترين تفريحات سالم ، شناورى ميان آب تميز، در زير نور خورشيد است .
امام ششم عليه السلام مى فرمايد:
لو انى عندكم لا تيت الفرات كل يوم فاغتسلت (145)
اگر من پيش شما (عراق ) مى بودم هر روز در آب فرات ، آبتنى مى كردم .
((هيچ چيز در دنيا نه تنها براى بيماران بلكه همچنين براى اشخاص سالم و تندرست بهتر از عادت دادن و لذت بردن بدن از آب نيست مخصوصا وقتى بدن ، عمل مهيج و محرك نوازش آب و آفتابى را بخورد بپذيرد بتجربه رسيده كه آب ، اعصاب زير پوست را تحريك مى كند و از اين ميان اعضاء داخلى بدن تقويت مى يابد))(146)
تذكر اين نكته ضرورى است :
معناى گفته بالا اين نيست كه انسان براى شنا در محيطهاى آلوده و كثيف حاضر شود و از اين راه واقعيت سوء استفاده نمايد بلكه آن داراى گناه است و بايد دورى گزيد و شنا در آب داراى منافعى است كه بايد در محيطهاى غير گناه انجام داد.
آب زياد ننوشيد 
گفتيم آب يك ماده حياتى و با ارزش است ، ولى زياده روى در نوشيدن آن جايز نيست .
امام صادق (ع ) در اين باره مى فرمايد:
لو ان الناس اقلوا من شرب الماء لا ستقامت ابدانهم (147)
اگر مردم آب كمترى بياشامند بدنهاى آنها محكمتر و قويتر مى شود.
خوردن آب كم مخصوصا با بعضى از غذاها از نظر اسلام مطلوب است زيرا در تاريخ زندگى پيامبر مى خوانيم :
و كان النبى (ص ) اذا اكل الدسم اقل من شرب الماء و يقول هو امرء لطعامى (148)
پيامبر اكرم (ص ) وقتى غذاى چرب مى خوردند آب كمتر مى نوشيدند و مى فرمودند آب كمتر براى غذاى من گواراتر است .
((نوشيدن ، مثل خوردن بايد با هوشيارى و فراست انجام گيرد و بايد طورى آن را ياد بگيريم و بآن آموخته گرديم كه بدون هيچ فكرى آن را انجام دهيم .
من با طرفداران صميمى اين فكر و كارشناسان پرهيزى كه عقيده دارند هر روز شش ، هشت يا ده ليوان آب بايد نوشيد كاملا مخالف هستم .
بدن ما خود درك مى كند چه وقت تشنه است و من معتقدم بدن بهتر از ما ميداند چه موقع بايد آب بنوشيم !
تحقيقا وقتى ما در جاهاى گرم هستيم يا در اقاليمى سكونت داريم كه زياد عرق مى كنيم آب بيشترى مى نوشيم اما اين طبيعت جسم انسان است كه خواهد گفت ما احتياج بيشترى به آب داريم يا نه ))(149)
چگونه آب بياشاميم ؟ 
و اين جالب است كه اسلام حتى در مورد چگونگى آشاميدن آب نيز ما را راهنمايى فرموده است و اين دستورها را داده است :
1 - آب را به صورت مكيدن بياشاميم چنانكه رسول اكرم فرموده :
((اذا شربتم الماء فاشربوه مصا و لا تشربوه عبا؛ فان العب يورث الكباد))(150)
وقتى آب مى آشاميد. آهسته آهسته بياشاميد زيرا آشاميدن آن با سرعت موجب بيمار ((كباد)) است (كباد معناى درد و ناراحتى كبد است )
و درباره اينكه آيا آب را يك مرتبه و يا چند مرتبه بايد آشاميد از على (ع ) رسيده است :
((تفقدت رسول الله (ص ) غير مرة و هو اذا شرب الماء تنفس ثلايا مع كال واحد منهن تسمية اذا شرب . و حمد اذا قطع ))(151)
بارها ناظر پيامبر اكرم بودم ، آنحضرت هر گاه آب مى آشاميد، سه مرتبه در بين آشاميدن نفس مى كشيد و در هر مرتبه كه مى خواست شروع به آشاميدن كنند بنام خدا شروع مى كردند و بعد از نفس كشدين الحمدلله مى گفتند.
2 - به داخل خوردنيها و ظرفها ندميم ، اگر غذا گرم است بگذاريم خنك شود و اگر خنك است باز طورى بخوريم و بياشاميم كه نفس ما به آب و غذا نرسد.
كان صل الله عليه و آله . لا يتنفس فى الاناء اذا شرب فاذا اراد ان يتنفس ‍ ابعد الاناء عن فيه حتى يتنفس (152)
رسول اكرم صل الله عليه و آله وقتى كه آب مى آشاميدند در آن آب تنفس ‍ نمى كردند. و هرگاه مى خواستند نفس تازه كنند ظرف را از نزديك دهان دور مى كردند و سپس نفس مى كشيدند.
3 - بعضى ها وقتى مى خواهند آب بياشامند دهان خود را داخل آب مى كنند مثلا سر را در جوى مى برند و آب مى خورند؛ اسلام اين نوع آب خوردن را آب خوردن بهائم خواند و از آن منع كرده است .
نهى ان يشرب الماء كرعا كما يشرب البهائم (153)
پيامبر اكرم (ص ) از اين كه انسان مثل چهار پايان آب بياشامد نهى فرموده .
4 - آشاميدن آب از ظرف شكسته و از جاى شكستگى و محل دستگيره ظرف ، نهى شده است چنانكه امام باقر عليه السلام فرموده :
ان لا يشرب من عند عروته و لا من كسر ان كان فيه (154)
از كناره دستگيره ظرف و جاى شكستگى آن آب نبايد آشاميد.
در روايت ديگر چنين وارد شده است
((فانه مجلس الشيطان ))(155)
زيرا آنجا محل شيطان است .
ممكن است در اين مورد منظور از شيطان انواع ميكروب باشد. بنابراين بايد آب را از ظرفهاى بزرگ مانند كوزه و امثال آن داخل ظرف كوچكى ريخت و آشاميد.
5 - در بين غذا آب نياشاميم . امام هشتم مى فرمايد:
((و من اراد ان لا يوذيه معدته فلا يشرب بين طعامه ماء حتى يفرغ و من فعل ذك رطب بدنه ؛ و ضعف معدته ، و لم ياخذ العروف قوة الطعام ))(156)
هر كس مايل است معده اش او را آزار و اذيتى نرساند بايستى بين غذايش ‍ آب نياشامد تا آنكه از غذا فارغ شود كسى كه در بين غذا آب بياشامد بدنش ‍ مرطوب و معده اش ضعيف مى شود و رگها و نيرو و انرژى غذا را جذب نمى كنند.
نان 
نان غذاى اصلى بيشتر مردم است بيشتر نانها را از گندم و جو و برنج درست مى كنند.
نان گندم 
1 - نان سفيد،
2 - نان سياه ،
منظور از نان سفيد نانى است كه گندم آنرا بوسيله ماشينهاى مخصوصى آرد مى كنند، اين ماشينها كاملا سبوس گندم را مى گيرد و تقريبا مغز گندم باقى ميماند، از اين رو نانى سفيد و زيبا ساخته مى شود.
سبوس همان جدار و پوست گندم است كه دائما برابر نور و تشعشعات خورشيد و باد و باران بوده كه به وسيله همان ماشينها از نان سفيد دور مى ماند و از اين رو نان سفيد را به صورت غذايى بى خاصيت بلكه زيان آور در مى آورد.
((امتحانات علمى دانشمندان نشان داده كه اگر سگى را با نان سفيد تنها غذا دهيم حداكثر 50 روز باقى مى ماند در صورتيكه سگهايى كه با نان كامل يعنى نانيكه الك نشده باشد تغذيه شوند سالها صحيح و سالم مى مانند.
نان سفيد ترشى معده را زياد مى كند و در نتيجه توليد ضعف عمومى كرده و راه را براى ورود امراض عفونى باز مى كند. عده اى از پزشكان اثرات اسف انگيز نان سفيد را كه عامل اصلى ايجاد سل است نشان داده اند.
نان ، كسى را ضعيف نمى كند ولى خيلى سفيد آن توليد يك نوع ترشى مى كند كه آن را ترشى نشاسته اى ناميده اند.
اشخاصى كه با نان سفيد تغذيه شوند 58 در صد آنرا هضم نكرده دفع مى نمايند اين مدفوعات با اسيد لاتيك مخلوط بوده و اثرى از پيتون ندارند در صورتيكه اگر با نان كامل تغذيه شوند فقط 5 در صد آنرا هضم نشده دفع مى نمايند.
اين مدفوع ؛ بدون اسيد لاتيك و توام با پيتون است .
نان سفيد عامل بسيارى از ابتلائات معده اى است زيرا نان سفيد از نشاسته تركيب شده است .
نشاسته يكى از مواد قندى است كه در بدن مى سوزد و توليد نيرو مى كند ولى وقتى زيادى باشد بطور ناقص هضم شده و به سرعت در معده تخمير مى شود))(157)
نان سياه 
نان سيه به نانى گفته مى شود كه داراى مواد غذايى كامل است ، زيرا پوست گندم كه جزء عمده گندم از نظر غذايى به شمار ميرود در آن باقى مانده است .
((خلاصه تمام قسمتهاى فعاله و زنده گندم در پوست جمع شده است . در سيلوهاى بزرگ جديد معمولا آسياها داراى نرده هاى بزرگ فلزى هستند اين نرده ها هنگام آسيا كردن ايجا فشار زياد مى كند و اين فشار و حرارت سبب مى شود كه چربى گندم به سبوس چسبيده و بعد با آن خارج مى شود اين چربى داراى منافع و فوائد بسيار است كه ما آنرا بدون جهت به دور ميريزيم و از آن استفاده نمى كنيم . نطفه گندم نيز كه قسمت زنده و فعال آن است با الك گرفته مى شود.
موادى كه به سبوس مى چسبند عبارتند از مواد چربى و مواد فسفر دار و از همه بالاتر گلوتن است كه يگانه قسمت ازت دار گندم است و در حقيقت جزء مصالح ساختمانى بدن به شمار مى آيد.
سيليس نيز كه عامل ساختمانى دندانها و استحكام استخوانها است و با كمك اكسيژن هوا قلب و كليه ها را محكم مى سازد و در اثر الك كردن از بين مى رود و يكى از علل ايجاد مرض قند فقدان سيليس مى باشد.
در اطراف نطفه گندم مواد سفيده اى و معدنى زياد وجود دارد كه همه در اثر الك كردن خارج مى شوند و مهمترين آنها عبارتند از پتاسيم ، نمك ، آهن ، ارسنيك و كمى كلسيم اين مواد تماما براى گلبولهاى سفيد خون كه سربازان مدافع بدن مى باشند كمال لزوم را دارند. و همچنين وجودشان براى گلبولهاى خون ضرورى است .
دياستارهاى مخصوص گندم كه رنگ نان را در موقع پختن كمى خرمائى مى نمايند نيز در اثر الك كردن از بين رفته و نان را سفيد مى كنند.
حالا در اين خلاصه خودتان قضاوت نمائيد كه چه چيزهايى مفيدى را بدون جهت از نان مى گيرند و الك هاى دو صفر و چهار صفر هم مرض ‍ سفيد گرى آنها را تخفيف نداده كه بفكر الكهايى با صفرهاى زيادترى هستند))(158)
خمير ترش  
ما انسانها نمى توانيم گندم آرد شده را بخوريم . بلكه بايد به وسايلى آرد سالم را بپزيم و سپس آنرا بخوريم . پختن نان احتياج به خمير ترش دارد. خمير ترش نيز دو قسم است . سالم و غير سالم ؛ خمير ترش غير سالم و قلابى ضررش بيشتر از نان سفيد است ، زيرا اين نوع خمير ترش از تركيبات زاج سفيد است . و به اعتراف دانشمندان :
((زاج اثر عميقى روى غدد تناسلى زنان دارد، و پس از آنكه 4 ماه اين مواد به حيوانات خورانده شد، مشاهده شد كه تخمدان آنها 50 درصد كوچك شده و از توليد مثل آنها كاسته است پس خمير ترش مصنوعى كه پايه آن روى زاج قرار گرفته است ، براى بقاء نسل بشر، بسيار مضر و خطرناك است ، و نتيجه جز تباه كردن ساختمان تناسلى و معدى ندارد، و از نظر بهداشت غذايى مردود است ))(159)
همه اين بيماريها، چيزى جز محصول تمدن جديد و زندگى ماشينى نيست تمدن جديد اگر سهولت زندگى را براى بشر به ارمغان آورده . بهمراه خود اين خطرات را نيز آورده است .
((اسبورن )) مى گويد، ما طبيعت را در ضمن جنگى ساكت و بى صدا شكست داده و تسخير كرده ايم ولى نتيجه اين شكست طبيعت و پيروزى ما، انهدام نسل انسانى است كه داراى عواقبى به مراتب وحشتناكتر از بمب و نيروى اتمى شده است ))

كود شيميايى 
صحبت از نان سفيد و زيانهاى آن بود، از نان سفيد بگذريم ، به بذر و كاشت گندم بپردازيم .
زمينى كه مى خواهد بذر را قبول كرده و آنرا سبز كند، بايد آماده و مستعد و نيرومند باشد، براى نيرومند كردن زمين به آن كود مى دهند، در زمانهاى سابق به زمين كودهاى حيوانى و معمولى داده مى شد، ولى امروز كود شيميايى مى دهند، خوبست مقايسه اى بين اين دو كود به عمل آوريم .
((هر وقت ممكن سد، غذايى را مصر كنيد، كه محصول آن از زمينى بدست آمه باشد كه كود طبيعى و حيوانى به آن داده باشند، زيرا از زمينى كه با يك طبقه نازك كود شيميايى كشت و زرع مى شود محصولى به دست مى آيد كه از لحاظ مواد غذايى كاملا ضعيف و فقير است ، و مسلم است كه اگر چنين محصولى بخورد انسان يا حيوان برسد مواد حياتى لازم را به بدن نرسانده و جسم را براى حمله امراض مختلف مستعد مى كند و من مى دانم كسانى كه در شهرهاى بزرگ و صنعتى سكونت دارند به آسانى نمى توانند چنين غذايى را تهيه كرده و مصرف نمايند. ولى روزى خواهد رسيد كه چون برترى و اهميت چنين محصولى مسلم گردد، همه در پى محصول زراعتى باشند كه با كود طبيعى و حيوانى به دست آمده باشد))(161)
نان جو 
نان جو، از جو تهيه مى شود، سبوسهاى جو، مانند سبوسهاى گندم مواد با ارزشى هستند.
((سبوس جو، داراى ويتامينهاى ((ب )) بمقدار زياد مى باشد، خوردن آن نيز سبب مى شود كه ميكروبهاى مفيدى كه در معده بوده و ويتامينهاى ((ب )) مى سازند رشد نموده ، مقدار زيادى ويتامين ب تحويل بدن انسان نمايند. بنابراين خوردن نان جو، با غذاهايى كه ويتامين ب زياد دارند جايز نيست ))(162)
معمولا در زندگى امروزه ، مردم براى نان گندم ارزش بيشترى قايل هستند، خوب است از نظر غذايى مقايسه يى بين ايندو نان بشود. تا ارزش بيشتر هر كدام معلوم گردد.
((نان گندم مقدارى كلسيم بدن را رسوب مى دهد، ولى نان جو اين خاصيت را ندارد، و حتى داراى مقدارى كلسيم مى باشد، بنابراين خوردن نان گندم به مقدار كم براى كسانى كه غذاهاى متنوع و كلسيم دار مى خورند؛ و از حرارت آفتاب استفاده مى كنند، بسيار نافع است . زيرا كلسيم هاى كهنه در بدن آنها از بين رفته ، و جاى خود را به كلسيم تازه مى دهد.
كسانيكه غذاى هاى متنوع نمى خوردند نبايد نان گندم سبوس دار ميل نمايند، زيرا دچار كمبود كلسيم و فسفر خواهند شد، نان جو بعلت داشتن ويتامين ب و همچنين اثر نيكويى كه در پرورش ميكروبهاى امعاء و مولد ويتامين ب دارد بسيار نافع است ، و جوانى را حفظ مى كند و از سفيد شدن مو جلوگيرى مى كند))(163)
((نان جو و همچنين غذايى كه با جو پخته شود؛ داراى مقدار زيادى ويتامينهاى ((ب )) هستند و در تقويت ميكروبهاى مفيد روده ها موثر مى باشند، و از اين جهت است كه دهاتيهايى كه نان جو مى خورند دير پير مى شوند، موى سرشان نمى ريزد و جو و سبوس آن يكى از بهترين درمان كلسترل مى باشد.(164)
غذاى پيشوايان ما 
خوب است برنامه اسلامى را از نظر نانها مورد توجه و دقت قرار بدهيم ، و خوراك پيشوايان اسلام را ببينيم ، البته اين بررسيها تنها از جنبه بهداشت غذايى صورت مى گيرد، و جنبه تقوى و زهد آن مورد بحث نيست .
140
((شخصى به نام ((سويد ابن غفله )) مى گويد بر على ابن ابى طالب (ع ) وارد شدم ، ديدم ظرف ماستى در جلو نهاده كمى بوى ترشى از آن استشمام مى شد؛ و نيز در سفره آنحضرت گرده نانى بود از جو كه سبوسهاى درشت آن در رويش پيدا بود، نان جوين را با دست مى شكست ، و آنها را در ميان ظرف ماست مى انداخت على (ع ) بمن تعارف كرد كه از غذايش بخورم ، گفتم روزه هستم فضه خدمتگذار خانه على در گوشه اى نشسته بود، به او گفتم : چرا مراعات حال اين پير مرد (على (ع )) را نمى كنيد؟ چرا نان از آرد الك نكرده باو مى دهيد! فضه گفت اين دلسوزى را ما قبلا كرده ايم ، اما خود آنحضرت دستور داده كه نانش از آرد الك نكرده باشد سپس على (ع ) روى به جانب سويد ابن غفله كرد و فرمود: آنچه براى فضه گفتم اينك براى تو مى گويم : پدر و مادرم فداى رهبر بزرگ اسلام پيامبر اكرم (ص ) باد كه نانش ‍ از آرد الك نكرده بود))(165)
چنانكه گفتيم صرف نظر از جنبه هاى تقوى و زهد، اگر اين غذاى على (ع ) را در چهارده قرن قبل كه سخنى از ويتامين هاى سبوس و ارزش غذايى آن و نان جو نبوده مورد بررسى و مطالعه قرار بدهيم عظمت علمى پيامبر و ائمه بهتر و بيشتر براى ما روشن مى شود بعلاوه از روايت چنين بر مى آيد كه در آن زمان هم نان كم سبوس و پر سبوس بوده زيرا سويد بن غفله مى گويد چرا نان از آرد پر سبوس و الك نكرده به على (ع ) مى دهيد سپس خود على (ع ) در مقام دفاع از خادمه خود (فضه ) مى گويد: من از پيامبرى پيروى مى كنم كه نان او نيز از آرد الك نكرده بود با در نظر گرفتن خواص نان جو و ارزش ‍ غذايى ماست شما قضاوت كنيد كه نان جو و ماست چگونه غذاى با ارزشى خواهد بود!
علاوه بر اين قبلا ديديم كه نان جو طورى است كه انسان را از خوردن غذاهاى متنوع بى نياز مى كند؛ و افرادى مانند پيشوايان دينى ، كه ماءموريت الهى آنان ، تقويت جنبه هاى معنوى و روحى اجتماع بشرى است ، بايد برنامه زندگى و مخصوصا غذايى آنها تسلى بخش جگرهاى سوخته و شكم هاى گرسنه باشد؛ تا آنها را از انحرافهاى اخلاقى ، مانند دزدى ، غارت ، و چپاول نجات دهد.
نان برنجى 
از اقسام نانها نيز، نان برنجى است ، براى پختن آن چند طريق است :
1 - برنج را چلو بپزند (يعنى آب كش كرده كه لعاب آن را گرفته باشند) بعد چلو را خشك كنند، و آرد كنند و با آب خمير نمايند سپس يكى دو ساعت بگذارند تا خمير چاق شود، بعدا نان بپزند.
2 - چلو پخته را نرم بسايند كه مانند خمير شود و نان بپزند.
3 - برنج را آرد نموده در وقت طبخ اندك اندك در آب جوشان بريزند و بر هم بزنند تا طبخ تمام يابد و مثل خمير شود و از آن خمير نان نازك بپزند.
نان برنجى تقريبا جزء شيرينى ها و خوردنيهاى تشريفاتى است ولى در عين حال از نانهاى بهداشتى است .
امام رضا(ع ) در اين باره مى فرمايد:
مادخل جوف المسول انفع من خبز الارز(166)
بهتر از نان برنجى چيزى براى شخص مسلول نيست .
و امام صادق (ع ) مى فرمايد:
اطعموا المبطون خبز الارز، فمادخل جوف المبطون شى انفع منه (167)
به شخص مبطون (كسى كه نمى تواند از خروج مدفوع خود جلوگيرى كند) نان برنجى بدهيد كه چيزى نافع تر از آن برايش نيست .
در كلام ديگرى از امام ششم نيز به كثير الغذا بودن اين نان اشاره شده است و نيز پيشواى ششم مى فرمايد:
ليس يبقى فى الجوف من غدوة الى الليل الاخبزالارز(168)
تنها نان برنجى است كه از صبح تا شب در معده باقى مى ماند.
يكى از دانشمندان غذايى قديم درباره نان برنجى چنين نوشته است :
((نان برنجى ، سرد بسيار خشك و معطش و مقوى بدن و كثير الغذا و جهت اسهال صفراوى و دموى و نيكو كردن رنگ رخسار و مؤ ثر.... و نيكو است براى افراد مسلول ))(169)
ماست  
ماست جزء غذاهاى قديمى انسانها است ، غذايى است كه بيشتر بعنوان نان خورش فقراء محسوب مى شود و ثروتمندان آن را همراه غذا و در كنار سفره قرار مى دهند و داراى خواص و مزاياى بسيارى است .
و چون به اصطلاح ، طبيعت آن سرد، و به اصطلاح ديگر ويتامين ((ب )) آن زياد است گفته شده كه آنرا با ((زنيان )) بخورند.
عن ابى الحسن ع قال من اراد الماست و لا يضره فليصب عليها الها ضوم قلت و ما الها ضوم ! قال النانخواه (170)
هر كس مايل به خوردن ماست است و نيز مى خواهد كه زيانى به او نرسد زنيان در آن بريزد و بخورد.
دستورى كه از روايت فهميده ميشود تعادل بين اغذيه از نظر مواد غذايى است كه اين خود اصل بسيار اهميتى در سلامت بدن است .
((ماست براى اشخاص سرد مزاج خوب نيست رطوبت را زياد مى كند، محرك نيروى جنسى است ))(171)
ولى زنيان به اصطلاح ، طبعى گرم دارد لذا بين هر دو تعادل غذايى برقرار مى شود.
دانستيم كه على (ع ) ماست را خورش خود قرار مى داد و اين هر چند غذاى زاهدانه اى است ولى اهميت و قدرت غذايى آن امروز آشكار گشته است .
((از قرنها به اين طرف ماست يكى از مواد مهم غذايى و قابل جذب بوده است و تذكار اين نكته در اينجا لازم و ضرورى است كه كلمه ماست در تمام كشورهاى جهان به معناى غذاى طول عمر است .
ارمنيها ماست را ماتزون مى گويند اهالى يوگسلاوى ((كيسلوملكو)) و ((پير)) پادشاه سابق يوگسلاوى ضمن صحبت به من گفت و اطمينان داد كه غذاى بسيارى از صد ساله ها و سالخوردگان يوگسلاوى ماست است و آنها در اثر مصرف ماست طول عمر پيدا كرده و به صد سالگى مى رسند.
روسها ماست را به مقدار زياد با نان سياه مصرف كرده و از تندرستى كامل برخوردار ميشوند در فرانسه ماست را يا اورت ميگويند و آنرا با توت فرنگى جنگلى مخلوط كرده و مى خورند.
در جزيره سارونى ماست را ((ژيودو)) و در هندوستان ((دادهى )) و در مصر ((لبن الرب )) مى گويند كه تمام اين اصطلاحات به معناى طول عمر است .
ماست بيش از شير خاصيت دارد و بعلاوه كسانى هستند كه شير معمولى و تازه به آنها نمى سازد ولى ماست را به خوبى هضم كرده و تحليل مى برند زيرا نوعى مواد سفيده اى در ماست هست كه به سرعت هضم و جذب مى شود كلسيم آن براى اشخاص سالخورده بسيار مفيد است و زود جذب مى گردد و بسيارى از ويتامين هاى گروه (ب ) را باكتريهاى ماست در روده ها ساخته و پرورش داده و به خون مى فرستد.
اشخاص سالخورده اى كه از گاز و عفونت روده هاى خود مى نالند اگر بطور مرتب ماست بخورند باكتريهاى غير مرثى نمى توانند در اسيد لاكتيك (172) ماست زنده بمانند اين نست كه مرده و متدرجا تخليه مى شوند و در نتيجه گاز و عفونت روده آنها بكلى برطرف مى گردد))(173)
پنير 
پنير نيز يكى از مشتقات شير است شير را بوسيله پنير مايه ، پنير مى كنند.
پنيرهاى كهنه ؛ تازه ، كم نمك ، پر نمك ، و پنيرهايى كه از شيرهاى گوناگون ساخته مى شوند همه با كمى تفاوت خواص پنير دارند.
قبل از همه به سراغ خواصى كه اسلام براى پنير بيان نموده مى رويم و نيز دستور خوردن آن را از اسلام ميگريم .
در اسلام گاهى پنير بعنوان غذايى ((مكروه )) معرفى شده است ، گاهى مستحب ! توضيح آن كه :
اگر پنير را با مغز گردو بخورند مستحب است ولى تنها خوردن آه مكروه است .
اسلام براى خوردن پنير نيز وقت ، معين نموده است .
شامگاهان را وقت خوردن پنير دانسته است و نيز دستور مى دهد كه با گردو صرف گردد و اينك دو نمونه از سخنان پيشوايان اسلام را در اينجا مى آوريم :
1 - عن الرضا عن آبائه عن على بن الحسين ع قال :
شيئان ما دخلا جوفا قط الا افسداه الجبن و القديد(174)
امام رضا(ع ) مى فرمايد:
دو چيزند كه هرگاه داخل معده شوند سبب فساد آن مى گردند: پنير و گوشت مانده .
2 - امام صادق (ع ) در ضمن خواص چند چيز مى فرمايد:
واللذان يضران من كل شى و لا ينفعان اللحم اليابس و الجبن (175)
دو چيز از هر جهت زيان آورند و سود نمى رساند: گوشت مانده خشكيده و پنير.
تا اينجا همه سخن از كراهت و مذمت بود، و قبل از اينكه سخن از استحباب و تعريف به ميان آيد خوب است با يك تجزيه علمى ، فلسفه كراهت پنير را بدانيم :
((پنير بكندى جذب و دفع مى شود و اشتهاى به غذا را كم مى كند، براى گرم خويان و كسانيكه مزاجى ملتهب دارند زيانش كمتر و بر عكس صاحبان طبيعت سرد و بلغمى از زيان خوردن و مصرف نمودن آن در صورت مداومت در امان نيستند همين پنير است كه در بعضى مزاجها باعث توليد قولنج بسيار شديد بنام ايلائوس يا انسداد روده مى گردد))(176)
بخوبى مذمت پنير روشن گشت كه ثقالت و در هضمى آن كه فشار بيش از حد به دستگاه هاضمه مى دهد سبب كراهت آن است .
((بخاطر داشته باشيد پنير غذايى متراكم است و بايد آن را بجاى غذاهايى كه از گوشت تهيه مى كنيد، مصرف شود و يا با غذاهاى كه ارزش كمترى دارند تركيب نموده و مصرف كنيد وقتى پنير را بعنوان دسر مى دهند بايد در آخر غذايى سبك باشد و هيچوقت نبايد دسر با غذاهاى سنگين و ثقيل مصرف نمود كه هضم آن معده را بزحمت بيندازد))(177)
خوبست نمونه سوم براى اثبات كراهت و ثقالت پنير را از يك طبيت عاليقدر قديمى بيان نمائيم .
((طبيعت پنير در دوم سرد وتر، افعال و خواص آن ، مقوى معده و روده و مقوى گرده و ملين طبع و مولد خلط صالح و دير هضم ؛ و با مغز گردكان وصعتر (آوشن ) بغايت مسمن بدن و باعث نرمى جلد....))(178)
دستورهاى استحبابى اسلامى از اين قرار است :
مردى از حضرت صادق (ع ) درباره خاصيت پنير سؤ ال نمود حضرت به او فرمودند موجب ضرر است و منفعتى ندارد.
همان مرد شامگاه بر آن حضرت وارد شد ديد بر سفره اى كه امام ششم براى صرف شام نشسته اند ظرفى از پنير است دچار حيرت شد گفت شما امروز صبح از پنير مذمت فرموديد اينك بر سفره نهاده ايد.
حضرت فرمودند صبحگاهان خوردن پنير پسنديده نيست اما شامگاهان خوب است و ضمنا بدان كه قوه باه را نيز زياد مى كند))(179)
البته چنانكه بعدا خواهيم گفت منظور از خوردن پنير در شامگاهان خوردن آن با مغز گردو است ليكن چرا خوردن آن توام با گردو براى صبحانه مناسب نباشد؟
1 - پنير چون مقادير زيادى كلسيم دارد؛ و كلسيم نيز خواب فراوان كلسيم بيشترى كه در خون و مايع خارج سلول بدن است براى تغذيه مغز كه هنگام استراحت و خواب به كلسيم بيشترى احتياج دارد بسوى آن مى آيد، و بواسطه ازدياد آهك است كه وقت خواب مغز برنگ سفيد جلوه مى كند (به همين جهت سابغين خيال مى كردند هنگام خواب خون از مغز دور مى شود) پس در وقت خواب مغز به كلسيم بيشتر محتاج است ، پنير كه هم سرشار از كلسيم است پس بهترين غذا براى خواب راحت و عميق ، و بهترين غذا در اين وقت براى مغز، خوردن پنير در شامگاهان است (180)
گفته شده پنير مكروه است اگر تنها خورده شود، ولى مستحب است اگر توام با مغز گردو باشد.
عن النبى (ص ) الجبن داء و الجوز داء فاذا اجتمعامعا صارا دواء(181)
پيامبر اسلام فرمود پنير و گردو هر يك به تنهايى مضرند، اما اگر با هم جمع شوند مفيد و نافع مى گردند.
حالا بايد بدانيم چرا گردوى بدون پنير مضر است ؟ و باصطلاح روايات مكروه است پنير سرشار از كلسيم است و گردو نيز داراى فسفر است با توجه به اين دو مقدمه معلوم مى گردد كه بايستى پنير را با گردو خورد زيرا: ((كلسيم و فسفر دو ماده با ارزش و بسيار عالى است و اين هر دو در صورتى كه با هم وارد شوند هيچكدام بيهوده دفع نمى شوند، حالا اگر پنير بدون گردو (بدون فسفر) بخوريم چون كلسيم بسيارى را صرف كرده ايم ، در مقابل فسفر بدن دفع مى شود، هضم و جذب آنها بسيار كاملتر و بهتر و آسان تر انجام مى گيرد))(182)
با پيشرفت علوم غذاشناسى و پزشكى ، ما بهتر و بيشتر به علل سلامتى ، و عمرهاى طويل اجداد خود پى مى بريم زيرا آنان بدون دانستن اين فلسفه و فعل و انفعالات ، و بدون پيروى از ديگران ، از يك برنامه تنظيم يافته همه جانبه استفاده مى كردند، آن برنامه اى كه هر چه علم ترقى كند اهميت و ارزش آن بيش از پيش درك مى شود، و با اين برنامه بود كه بدون ديدن دانشگاه ها سلامت خود را سالهاى سال حفظ مى كردند و آن برنامه همان برنامه اسلام است .
تخم مرغ 
در اينجا منظور از تخم مرغ تخم مرغ خانگى است البته تخم مرغهاى ديگرى هم هست كه بعدا به آنها اشاره ميشود.
((وزن يك تخم مرغ بطور متوسط 55گرم است كه 7 گرم آنرا پوست و بقيه تقريبا دو ثلثش سفيده و يك ثلثش زرده مى باشد و 85 كالرى مى دهد.
در صد قسمت تخم مرغ كامل 74 گرم آب ، 8/12 مواد بياض البيضى ، 5/11 چربى ، 7/. گلوسيدى ، 81 ميلى گرم سديم ، 100 پتاسيم ، 54 كلسيم ، 13 منيزيوم ، 33 منگنز، 7/2 آهن ، 253/0مس ، 210 فسفر، 197 گوگرد، 120 كلر، 12 / 0ويتامين b1، 34 /0ويتامين d و 1140 واحد ويتامين a معين شده پوست تخم مرغ از فسفات و كربنات دو كلسيم و منيزيوم درست شده است و داراى منافذ بسيارى است كه قسمت درونى آنرا پرده نازكى پوشانيده كه از دو ورقه درست شده است و در قسمت تحتانى تخم مرغ فاصله بين آنها محتواى هوا است .
مقدار موادى كه در زرده تخم مرغ موجود است  
در زرده تخم مرغ خام درصد گرم : 9/49 گرم آب ، 3/16 مواد سفيده اى ، 9/31 چربى ، 7 / 0 گرم قند، سديم 26 ميلى گرم ، پتاسيم 100، كلسيم 147 منيزيوم 16، آهن 2/7 فسفر 586، گوگرد 194، كلر 124 ميلى گرم ويتامين a و در صد گرمش 355 كالرى .
مقدار موادى كه در سفيده تخم مرغ موجود است  
در سفيده تخم مرغ در هر صد گرم : 88 آب ، 8 / 10 سفيده اى ؛ يك درصد قند، سديم 110، پتاسيم 100، آهك 20، منيزيوم 11، آهن 1 /0، فسفر 10، گوگرد 208، كلر 161 ويتامين هاى 2 b، 23/0 نيكو تيل آميد 8 ميلى گرم و هر صد گرمش 47 كالرى ،))(183)
از نظر اسلام بعضى از تخم مرغها حلال و بعضى حرامند بطور كلى ، تخم مرغ تابع حرام بودن يا حلال بودن گوشت پرنده اى است كه تخم مرغ از آن به وجود آمده و اگر نتوانستيم بفهميم كه فلان تخم مرغ از كدام مرغ است اسلام قاعده ديگرى براى شناسايى حرام و حلال تعيين كرده است .
هر تخم مرغى كه دو سرش مثل هم باشند خوردنش حرام است ولى تخم مرغهايى كه يك سر آنها پهن تر و يك سر ديگرش باريكتر است خوردنش ‍ حلال مى باشد(184)
مصارف تخم مرغ 
پيشوايان اسلام ، براى تخم مرغ مصارفى تعيين نموده اند كه بعد از تحقيقات دانشمندان و غذاشناسان اهميت اين مصارف از نظر خواص و مواد اوليه تخم مرغ فهميده ميشود در روايتى مى خوانيم كه :
ذكر عند ابى عبدالله البيض فقال اما انه حفيف يذهب بقرم اللحم و ليست له غائلة اللحم (185)
در خدمت امام ششم عليه السلام نامى از تخم مرغ برده شد آن حضرت فرمودند غذايى است سبك و هضم آن آسان و جانشين گوشت است ولى زيان گوشت را ندارد.
در هزار و چندين سال قبل كه غذاها تجزيه نشده بود، اين سخن اعجازآميز است و از آن دو مطلب استفاده مى شود:
1 - كلمه ((قرم )) معنى جالبى را مى رساند معناى ظاهرش به فارسى ((هوس )) اس و حديث چنين معنا مى شود كه تخم مرغ هوس گوشت خوارى را از بين مى برد زيرا همانطور كه انسان گاهى ميل به خوردن ترشى و سركه مى كند و گاهى ميل به خورده كباب مى كند گاهى هم هوس خوردن گوشت مى نمايد كلمه ((قرم )) در لسان امام (ع ) همين معنا را مى فهماند يعنى كسى كه احساس مى كند كه متمايل به گوشت است و دسترسى به گوشت پيدا نمى كند تخم مرغ بخورد.
2 - با مقياس علوم روز - چنانكه در مقدار مواد تخم مرغ نوشتيم - تخم مرغ از لحاظ داشتن ((مواد سفيده اى )) كه پايه ساختمان سلولها هستند، نظير و شريك گوشت است ، امام (ع ) تخم مرغ را جانشين گوشت قرار داده و آن را با روغن يا چربى يا غذا و ميوه ديگرى مقايسه نكرده است .
و در روايت ديگر چنين آمده است :
قال شكوت الى ابن الحسن قلة الولد فقال استغفرالله و كل البيض ‍ باالبصل (186)
راوى حديث مى گويد خدمت امام هشتم (ع ) از كمى اولاد شكايت كردم آن حضرت در جواب گلايه من دو اندرز فرمود: يكى طبى و ديگرى اخلاقى ،در مورد پند اخلاقى فرمود: ((استغفار كن )) كنايه از اينكه خواسته ات را بعنوان گله و شكايت از خدا بيان ننما در مورد پند طبى فرمود تخم مرغ را با پياز بخور))
ما مى دانيم كه تخم مرغ تاءثير فراوان در ازدياد خون دارد و به همين دليل مى گويند ((چربى زرده از گلسترين ولستين درست شده كه دومى 9/8 درصد آن را تشكيل داده و در تقويت قواى جنسى و ساختن اسپرماتوزئيد موثر مى باشد))(187)
و نيز مى گويند:
((لستين غذاى سلولهاى عصبى بوده ؛ در كم خونيهاى مغزى و ضعف سلسله اعصاب موثر است به شرط آنكه مرغ دهاتى بوده باشد نه ماشينى يعنى با دانه و گياه پرورش يافته باشد نه با استخوان و خون و روغن ماهى و انتى بيوتيك (188)))
و نيز مى گويند:
((زياده روى در خوردن تخم مرغ ابتلاى به بيماريهاى قلبى و تصلب شرايين را آسان مى سازد و بويژه نزد كسانى كه كم حركتند))(189)
يك از اطباى قديمى در بيان اين خاصيت چنين مى گويد:
((افعال و خواص تخم مرغ ، زرده نيم برشت آن صالح آلكيموس كثير الغذا، قليل الفضول و مقوى دل و دماغ و بدن و مبهى (مقوى قوه باه ) و جهت اصلاح حال سينه و خشونت آن و خشونت معده و روده و مثانه و قرحه گرده و مثانه و مقوى شخصى كه خون زياده از او دفع شده و يا ضعفى از قصد به هم رسانيده باشد))(190)
3 - در بيان خاصيت ديگر امام ششم (ع ) مى فرمود:
مح البيض خفيف و البياض ثقيل (191)
160
زرده تخم مرغ سبك و زود هضم اما سفيده آن سنگين و ديرتر هضم مى گردد.
تاءييد اين موضوع را كه زرده تخم مرغ زودتر از سفيده آن هضم مى گردد از دانشمندان ديروز و امروز بشنويم .
((همان اندازه كه زرده خام خوردن ؛ مفيد است ، سفيده خام خوردن زيان آور بوده بايد كاملا سفت شده ميل نمود))(192)
محمد زكرياى رازى ، طبيب عاليقدر ايرانى مى گويد:
((سفيده تخم مرغ توليد بلغم لزج و غليظ در بدن نموده بايد از آن پرهيز نمود.
سفيده و سركه سازگار نيستند و با هم جسم سخت بدست مى آيد كه هضمى مشكل دارد بر عكس زرده و سركه به هضم و جذب كمك مى كنند. سفيده با نمك و روغن زيتون معتدل بوده و هضم و دفع خوبى دارد))(193)
نمك  
نمك يا كلرور سديم چيزى است كه در اسلام به آن سفارش شده است :
رسول اكرم (ص ) مى فرمايد:
لا يصلح الطعام الا بالملح (194)
غذا جز با نمك اصلاح نمى شود.
نمك است كه ظاهرا غذا را خوشمزه و مطبوع مى سازد در واقع با آن خاصيت مى دهد.
((گذشته از آزمايشهاى علمى و اعمال فيزيولوژيكى نمك در بدن ، امروزه در بررسى هاى دقيقى كه به عمل آمده بيش از پيش وجود نمك را در زندگى لازم دانسته اند و در آزمايشهاى كه بر روى حيوانات نموده اند ملاحظه گرديده چنانكه يك ماه ببدن حيوانى نمك نرسد تلف خواهد شد بنابراين مى توان نمك طعام يا كلرسديم را جزء مواد حياتى بشر دانست ))(195)
اسلام مخصوصا سفارش مى كند كه هنگام شروع و پس از پايان غذا نمك مصرف گردد.
پيامبر اسلام (ص ) به امير مؤ منان (ع ) فرموده است :
((افتتح بالملح و اختم به فانه من افتح بالملح و ختم به عوفى من اثنين و سبعين نوعا من انواع البلاء، منها الجنون و الجذام و البرص ))(196)
غذايت را با نمك شروع كن و با نمك پايان ده زيرا كسى كه اين دستور را مراعات كند از امراض گوناگونى مصون خواهد ماند كه بعضى از آنها؛ ديوانگى ، جذام (خوره ) و پيسى است .
((كلرور سديم (197) يكى از املاح لازم براى بدن مى باشد، اين ملح (198) دو عمل مهم در بدن انجام مى دهد يكى عمل شيميايى و ديگرى عمل فيزيكى :
عمل شيميايى 
((كلرور سديم در غدد معده و اثنى عشر تجزه شده و اسيد كلريدريك (199) معده را درست مى كند و بطورى كه تجزيه شده است اگر به حيوانى براى مدت نسبتا زيادى غذاهايى بدهند كه فاقد كلرور سديم و يا كلرورهاى ديگر باشد معده او اسيد كلريدريك ترشح نمى كند و يا اگر بر عكس مقدار زيادى كلرور سديم يا كلرورهاى ديگر داده شود مقدار اسيد كلريدريك معده افزايش مى يابد هنگام هضم غذا به علت ترشح اسيد كلريدريك از معده ، حالت قليايى خون زياد مى شود و پيشاب هم به همين علت تيره مى گردد.
كلرور سديم اشتها را زياد مى كند (به علت توليد نمودن اسيد كلريدريك ) سديم حاصله از تجزيه كلرور سديم در غدد معده براى ساختن ترشحات لوز المعده به كار مى رود.
عمل فيزيكى : 
عبارتست از تنظيم فشار اسمزى بين مايعات و ياخته هاى بدن . چون هر آن به علت ورود مواد غذايى و آب به بدن و عمليات شيميايى كه در آن انجام مى گيرد ممكن است تعادل فشار اسمزى به هم بخورد و اين بهم خوردگى اسمزى ، به ضرر بدن تمام مى شود، لذا بايد املاحى در بدن وجود داشته باشند كه به آسانى بتوانند اين تعادل را بر قرار نمايند املاحى كه اين عمل را انجام مى دهند بايد داراى دو خاصيت مهم باشند. يكى آنكه مولكول آنها سبك باشد تا به آسانى نقل و انتقال يابد و ديگر اينكه حتى المقدور داخل در عمليات شيميايى نشود، كلرور سديم (نمك ) از املاحى است كه ايندو خاصيت را بحد اعلى دارا مى باشد به محض اينكه غلظت مايعات بدن از حيق تعداد مولكولها كم شود جاى آنها را پر مى كند و اگر اين غلظت فزونى يابد از ميدان عمل خارج مى گردد و به اين ترتيب فشار اسمزى هميشه ثابت مى باشد.
علاوه بر دو عمل مذكور كه كلرور سديم انجام مى دهد گمان مى رود كه در عمليات سوخت بدن و دفع مواد مضره حاصله از آن مداخلاتى داشته باشند. دفع اوره و آميدها و بعضى مواد ديگر از راه كليه ها به كمك املاح قليايى و مخصوصا كلرور سديم انجام مى گيرد.
بدن انسان روزانه هفت الى 8 گرم كلرور سديم احتياج دارد و اين مقدار ممكن است به وسيله اغذيه ، داخل بدن شود ولى گاهى هم به اندازه كافى از اين راه به بدن نمى رسد. بايد شخص ، آن را به غذاى خود بيفزايد))(200)
لازم به تذكر است كه دستور مصرف نمك قبل و بعد از غذا مربوط بحال عادى و سلامت بدن است . و اگر كسى بيمارى مخصوصى داشته باشد، كه نمك برايش مضر تشخيص داده شود، مى بايست تا بهبودى كامل از مصرف نمك خوددارى كند.
و نيز تذكر اين نكته لازم است ، كه طبق دستور اسلام ، نمك خوردن قبل و عبد از غذا بايستى مقدار كم انجام شود، يعنى بخيال خاصيت بيشتر نبايد نمك هاى زيادى را با ناراحتى بر خود تحميل نمود زيرا در خود غذاها مقدارى نمك موجود است . اينك مقدار نمك به گرم در هر كيلو ماده غذايى :
شير 5 / 1 الى 2 گرم
كره تازه 1 الى 14 گرم
تخم مرغ 35 گرم
ماهى آب شيرين 48 گرم
ماهى دريا 5 گرم
نخود 68 گرم
لوبيا 50 گرم
عدس 40 / 1 گرم
سيب زمينى 85 گرم
برنج 07 گرم
ميوه جات در حدود 25 گرم
سركه 
((سركه در اثر تخمير الكل انگور يا خرما بوسيله نوع قارچ به نام ((ميكو در مآ استى )) بوجود مى آيد.
سركه تركيب شده از 7 تا 8 در صد ((اسيد استيك )) و نيز داراى مقدارى ((اسيد ماليك ))، ((اسيد سيتريك )) و ((اسيد تارتريك )) كه مجموعا به نسبت تقريبى 2 تا 3 گرم در ليتر مى باشد و همچنين بتپاترات دو پتاس و مقدارى مواد ملونه مى باشد. اسيدهاى نامبرده محرك ترشحات سلولهاى كبدى و صفرا مى باشد كه در نتيجه موجب جلوگيرى از زياد شدن اوره و چربى خون مى شود.))(201)
سركه از نظر اسلام خورشى است كه بسيار به آن توصيه شده و خوراك پيشوايان دينى بوده است از امام صادق (ع ) نقل شده ست كه فرموده :
كان اميرالمومنين (ع ) اشبه الناس طعمة برسول الله (ص ) كان ياكل الخبز و الخل و الزيت و يطعم الناس الخبز و اللحم (202)

شباهت غدا و خوراك على (ع ) به رسول خدا از همه بيشتر بود، زيرا خودش نان و سركه و روغن زيتون مى خورد ولى به مردم نان و گوشت مى داد.
روغن زيتون نيز از خوراكهاى معجزه آميز است كه در قسمت روغن از آن بحث مى شود امام صادق (ع ) نقل كرده كه اميرمومنان فرموده است :
نعم الادام الخل يكسر المرة و يحيى القلب (203)
سركه خورشى است نيكو صفرا را در هم مى شكند و قلب را زنده و روشن مى سازد.
اهميت اين كلمات و روايات ، با ترقى روز افزون علم و دانش ، روشن گرديده است .
((اگر بدانيم كه براى هضم غذا ترشحات معده ضرورت دارد، و اين ترشحات است كه روى مواد غذايى اثر كرده و آن را به صورت قابل براى بدن مى سازد. و نيز اگر بدانيم فعاليت كبد و ترشح صفرا فعاليت و ترشحات معده را تكميل و مواد غذايى را جذب مى كند. و باز اگر بدانيم ، كبد چنانچه به اصطلاح تنبل شود موجب ناراحتيهايى در بدن مى گردد مانند خستگى ، تلخى دهان و حتى استفراغ و يبوست ، آنوقت بخواص سركه كه محرك ترشحات معده بوده و فعاليت سلولهاى كبد را زياد و موجب ترشح صفرا مى شود پى ميبريم ))(204)
در دستورات اسلامى علاوه بر آنكه سركه خورشى براى نان بحساب آمده ، در بسيارى از روايات تاءكيد شده كه شروع و ختم غذا با سركه باشد. امام صادق (ع ) مى فرمايد:
ان الخل ليسد العقل (205)
سركه باعث تقويت عقل است .
بسيارى از متخصصين مواد غذايى بر اين عقيده اند كه مقدار كمى سركه هر روز با غذا بايد مصرف شود تا نه تنها به هضم غذا كمك نمايد، بلكه موجب دفع اوره و سوختن چربى خون شود.
اصولا سالاد در تمام دنيا با سركه درست مى شود، و همچنين ترشيهاى مختلف كه با سركه ساخته مى شود به همين منظور كمك مى كند))(206)
امام صادق در روايتى چندين خاصيت ديگرى براى سركه بيان مى نمايند:
((الخل ينير القلب ، و قال خل الخمر يشد اللثة و يقتل دواب البطن و يشد العقل (207)
سركه قلب را نورانى مى كند، سركه لثه دندان را محكم و كرمهاى معده را نابود و عقل را تقوين مى نمايد.
سركه بدو رقم ساخته مى شود:
1 - آب انگور يا خود انگور را در ظرف سفالى ريخته و 001/0 سركه در آن
نهاده و سر آنرا با گچ بسته مقابل مقابل آفتاب و در هواى گرم مى گذارند بعد از رسيدن سركه ميشود.
2 - آب انگور را در ظرف چينى يا سفالى ريخته و درب آن را محكم مى بندند و مقابل آفتاب ميگذارند شراب مى شود. بعد از شراب شدن مقدارى سركه داخل آن مى ريزند دو مرتبه در آن را مى بندند پس از چندى سركه مى شود و نيز سركه شراب از راه استحاله ساخته مى شود يعنى بعد از آنكه شراب شد بدون ريختن سركه خود بخود سركه مى شود. در كلام امام (ع ) كه فرموده سركه شراب منظورشان دو قسم اخير است .
در خاتمه تذكر اين نكته لازم است ؛ سركه براى اشخاص سالم بعنوان پيشگيرى از امراض احتمالى است بنابراين اگر كسى مريض باشد و از طرف طبيب ، خوردن سركه برايش ممنوع شناخته شده باشد البته نبايد بخورد و اين خواص و مزايا و استحباب براى او نيست .